شنگول و منگول متولد شدند
خبرگزاری فارس: نخستین حیوانات تراریخته «ترنس ژن» خاورمیانه که در پژوهشکده رویان متولد شدند،
شنگول و منگول نام گرفتند....
شعارهای مردم در شهرهای مختلف:
لعن علی عدوک یا حسین – کروبی، خاتمی و میرحسین
دیکتاتور واقعی – موسوی و خاتمی
آشوبگر بیغیرت – خجالت خجالت
دانشجوی با غیرت، بصیرت بصیرت
ما اهل کوفه نیستیم- جون میدیم و میایستیم
فتنهگر عاشورا – اعدام باید گردد
موسوی، خاتمی – این آخرین پیام است
سلم لمن سالمکم خامنهای – حرب لمن حاربکم خامنهای
سیدعلی لب تر کند – غسل شهادت میکنیم
خامنهای کوثر است – دشمن او ابتر است
لبیک یا خامنهای – لبیک یا حسین است
سبز فقط سبز علی – لعنت به سبز اموی
گوگوش شده حامیات – جنبش اشرافیت
شیمون پرز حامیات، جنبش اشرافیت
سران فتنه سبز محکوم باید گردند
خط سبز اموی، پیرو مسعود رجوی
آهای یارو که آمریکا باهاته – عاقبتت میدونی کیش و ماته
وهابیت حامیات، جنبش اشرافیت
پهلوی شد حامیات، جنبش اشرافیت
باراک شده حامیات، جنبش اشرافیت
یک دریا خون پشت سر نظامه، پیرهن عثمان مهلتش تمامه
یاحسین – امان از میرحسین
فتنهگر عاشورا – اعدام باید گردد
آشوبگر غارتگر اعدام باید گردد
محرم ماه خون است، فتنهگر سرنگون است
حی علی خیرالعمل، حرف بسه عمل عمل
حیدریام، حیدریام، سرباز سیدعلیام
میرحسین شعارشون، خیانت افتخارشون
خاتمی، موسوی! این آخرین پیام است – دانشجوی مسلمان آماده قیام است
سبز سیاه اموی – پیرو خط رجوی
منافق واقعی – موسوی و کروبی
مگر امت بمیرد – علی تنها بماند
هاشمی،هاشمی علیه خط امام
نوکیسههای بیریشه، مشروطه تکرار نمیشه
خواص بیبصیرت، خجالت خجالت
ای مرجع قضایی، اقدام انقلابی
خواص بیولایت، خجالت، خجالت
سبز فقط سبز علی ننگ به سمت مخملی
سه دشمن خونخوار راه حسین – صدام حسین، باراک حسین، میرحسین
تاکی بود مدارا – با رنگ سبز ریا
آخوند بی بصیرت – تسلیت تسلیت
سفارت انگلیس، لانه جاسوسیه
موسوی، اسرائیل، پیوندتان مبارک
مرگ بر اوباش – چه خان خوله چه نقاش
این همه لشگر آمده – به عشق رهبر آمده
مزدور آمریکایی ، ما اومدیم کجایی
رأی ما تو توهمش گم شده – شهرک غرب همه چیزش شده
ایران که باغ پستهی بابات نیست – این مملکت جمهوریه، دهات نیست
پیر شده، کور شده – فکر میکنه رئیس جمهور شده
موسوی اشی مشی – برگرد به حوض نقاشی
سی سال توی جبههها – بسیجیها رو زدن – صدام حسین نتونست – با میرحسین اومدن
هفته ها و ماه ها از انتخابات دهم می گذرد.دقیقا روزهای پس از 22 خرداد دانشگاه فردوسی مشهد صحنه ی یورش دانشجویانی !بود که این بار نه با نیروی انتظامی بلکه مقابل دانشجویان و مقابل حقوق دانشجویان قرار گرفتند.هنوز از خاطرمان پاک نشده است که چطور عده ای بی منطق کلاسهای دانشکده مهندسی را با فریاد و هیاهو و با هدف تعطیل کردن امتحانات تبدیل به مکانی برای قدرت نمایی کردند.گزاف نگفته ایم که که همان فکر و عقیده ای که پس از انتخابات_ با تمام بغض و کینه ای که ناشی از دروغ گویی های سایتهایی مانند فیس بوک و توییتربود_ می خواست عقیده اش را به تمام دانشجویان بسط دهد همانهایی هستند که تمام دیوارهای دانشکده مهندسی را به رنگ سبزی درآوردند که این روزها به زردی می گراید.
این روزها دیگر خط نفاق کاملا روشن و شفاف است.قمار مهندس موسوی حامیانش را از 13 ملیون به 1300 نفر کشاند و اکنون مردم و دانشگاهیان بیدار شده اند و مقابل تمام مدعیان تندرو ایستاده اند.امروز دانشگاهیان سبز به این رسیده اند که منافقین امروز بدنبال بهبود نیستند بلکه با حرکاتی که از خود بروز می دهند آرزو دارند تا از ایران عراقی نا امن بسازند.
امروز باید تعریف جدیدی از اغتشاشگران و منافقین ارائه کرد.منافقین و اغتشاش گران امروز همان کسانی هستند که هم فکرشان را از بالای پل به پایین می اندازند تا در راه انحرافشان کشته سازی بکنند.
امروز دانشگاهیان از هر رنگ و عقیده ای به این نتیجه رسیده اند که کسانی که امام را به منتظری و منتظری را به امام می فروشند قابل اعتماد نیستند.
امروز مردم ودانشگاهیان از هر رنگ و عقیده ای به این نتیجه رسیده اند که صبر نظام جمهوری اسلامی در مقابل هتاکی این منافقین تنها به این دلیل بوده است که که تمام مردم ایران به ماهیت این انسان !های سراسر پی مدعی ببرند.
دیروز در عاشورای حسینی تمام مردم ایران داغدار حسین و یاران وفادارش بودند.کفر و کینه به کجا رسیده است که مردم را به جرم ایستادن به نماز ظهری که به یاد مولایشان حسین اقامه می شد را به رگبار سنگ و آجر ببندند؟حماقت نخبگان سیاسی ما!تا کجاست که منافقین را در خیابانها مشاهده نمی کنند؟همان ها که دیروز ندا آقاسلطان را کشتند و امروز خواهر زاده میر حسین موسوی
دیروز پی تئوری نظریه پردازشان مبنی بر اینکه "اصلاحات شهید می خواهد" اقدام به بمب گذاری در هواپیمای سید محمد خاتمی کردند.همان منافقینی که روزی عکس امام خمینی(ره) را در دست می گیرند و گریه می کنند و روزی دیگر اقدام به ترور و کشته سازی می کنند و در این بین مظلومیت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از چشم ها بدور می ماند.امروز چه کسی است که نداند بارها منافقین تلاششان برای سوء قصد به جان میر حسین موسوی و کروبی و خاتمی با جانفشانی نیروی امنیتی تبدیل به شکست شده است؟
نا آگاهی شیخ مهدی کروبی به کجا رسیده است که در خیابانهای تهران قرآن آتش می زنند و باز هم شیخ ما توهمات خودش را منتشر می کند؟باز قشر آشوب طلب را شیعه ی حسین(ع)! می خواند.قشری که خود را رها ی از هر دینی می داند و در تهران شعار بر نفی اصل ولایت فقیه می دهد.
حماقت این منافقین به کجا رسیده است که هر روز در خیابانها با اسلحه مردم را می کشند؟حماقت منافقین به کجا رسیده است که روزی عکس امام خمینی (ره) را در دست می گیرند و روزی دیگر عکس آقای منتظری را و باز روزی دیگر عکس امام خمینی (ره) را آتش می زنند؟حماقت این منافقین دیروز تهران به کجا رسیده است که هیاتهای مذهبی را با سوت و کف همراهی می کنند؟اینان از نسل همان منافقینی هستند که در مشهد و تهران ابتدا از مناظره گریختند و آنقدر مسیر انحراف را ادامه دادند که در ایران اسلامی مان قریب به 15 هزار نفر را در کوچه ها و خیابانها با تیغ موکت بری و اسلحه به شهادت رساندند.
امروز دانشگاه از هر رنگی و عقیده ای بیدار است و به فرصت طلبان اجازه اهانت به مقدسات را نخواهند داد.
دانشجویان دانشگاه فردوسی امروز هوشیارتر از گذشته مقابل تمام زیاده خواهی این قشرمتحجر خواهد ایستاد و اجازه نخواهد داد که دانشگاه صحنه ی عرض اندام کسانی شود که تندروی هایشان آنهارا حتی به طرد و انزوا از جانب همفکران اصلاح طلب خود کشانده است.
![]() با ضمیر ناخودآگاه خود به آسانی زبان یاد بگیرید |
![]() ماسک چندکاره مخصوص بینی پاک کننده، کوچک کننده و فرم دهنده |
X
تبلیغات در بلاگ اسکای
|
22 بهمن ، منتظرتان هستیم!
«دشمن بداند ما موج خروشانیم»
«زاییده بحریم فرزند طوفانیم»
«در سنگر اسلام بگذشته از جانیم»
«بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم»
«سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم».
شنگول و منگول متولد شدند
خبرگزاری فارس: نخستین حیوانات تراریخته «ترنس ژن» خاورمیانه که در پژوهشکده رویان متولد شدند،
شنگول و منگول نام گرفتند....
شهاب
حسینی،لیلی حاتمی،حامد بهداد...نه!اینها سوپر استار هم که باشند هیچ کدام
شان یاقت رفتن روی سن در مراسم اهدای جوایز را ندارند.هیئت داوران جشنواره
فیلم فجر باید سیمرغ را بدهد به شیخ بی سواد به خاطر بازی خوردن از دشمن در
فیلم "کودتای مخملی" و به خاطر بازی منحصر به فردش در نقش ملانصرالمایکل
الدین.شیخ باید جایزه اش را از مهاجرانی بگیرد.به صفار هرندی به خاطر ولایت
مداری باید
جایزه داد و به خاتمی به خاطر تربیت همچین وزیر ارشادی!وزیر بی آبروی
خاتمی دیروز می گفت:من انگلیسی نیستم.راست می گوید؛مهاجرانی انگلیسی نیست
اما انگلیس را حتی بیشتر از سر الکس فرگوسن اسکاتلندی دوست دارد و امام، هم
بسیجی بود و هم بسیجی ها را دوست داشت و اینها می خواهند سر به تن بسیج
نباشد.اتفاقا آن زمانی که امام گفت من بر دست و بازوی شما بسیجیان بوسه می
زنم نه همت بود و نه باکری......................http://ghadiani.blogfa.com/(کلیک کنید)
همه مىدانند که تحمل هشت سال فشار و سختى فقط براى اسلام عزیز بوده است، لذا مسئولین باید در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامى، سیاسى و فرهنگى جهانخواران بایستند، چرا که امروز دنیاى استکبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- را علیه منافع نامشروع خود درک کرده است ..
امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند که تنها نیرویى که مىتواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصمیم گرفتهاند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بىدینها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مىدهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. صحیفه امام، ج21، ص: 327
اکونیوز: مدیرعامل شرکت مهندسی فجر آشیان از خودکفایی در تعمیر اساسی انواع هواپیمای مسافربری در کشور خبر داد و گفت : اولویت ما هواپیماهای پهن پیکر است.
خبرگزاری فارس: بانک جهانی در تازهترین گزارش خود رشد اقتصادی جهان در سال 2009 را 2.2 درصد، آمریکا را منفی 2.5 درصد و ایران را یک درصد برآورد و پیشبینی کرد این ارقام در سال 2010 به ترتیب به 2.7 درصد، 1.3 درصد و 2.2 درصد برسد.
یازدهمین
پوستر از سلسله پوسترهای "تناقضات کودتای سبز با خط امام (ره)" با اشاره
به شعار انحرافی "جمهوری ایرانی" فرقه موسوی و تناقض آن با اندیشه حضرت
امام (ره) منتشر شد:
*
دشمن ما فقط محمد رضا خان نبود. هر کس مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست،
با هر اسم که میخواهد باشد. هر کس جمهوری بدون اسلام را بخواهد دشمن ماست
برای اینکه دشمن اسلام است. هر کس پهلوی جمهوری اسلامی "دموکراتیک "
بگذارد، این دشمن ماست. هر کس جمهور دموکراتیک بگوید این دشمن ماست، برای
این که اسلام را نمیخواهد ما اسلام میخواهیم. ما این همه فداکاری
کردیم... برای این بود که اسلام را میخواستند.
* اگر شما دیدید
این جمعیتهایی که الان مشغول فعالیت هستند، جمهوری که میگویند "جمهوری "
میگویند یا جمهور دموکراتیک میگویند یا جمهوری دموکراتیک اسلامی. اگر
اینها جمهوری گفتند، این همان معنایی است که دشمنهای ما میخواهند،
دشمنهای ما از جمهوری نمیترسند،از اسلام میترسند، از جمهوری صدمه
ندیدند از اسلام صدمه دیدند.
* آنها که می گویند ما حکومت اسلامی
می خواهیم یا جمهوری اسلامی می خواهیم، تحقق جمهوری اسلامی "نفی رژیم
سلطنتی" است.هدف نهایی عبارت ازهمان تأسیس یک "حکومت عدل اسلامی" است.
*
این برای ما بسیار حزن انگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به
طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بگوییم که ما اسلام می خواهیم و
اما با اسلاممان دموکراسی باشد! اسلام همه چیز است.مثل این است شما بگویید
که ما اسلام را می خواهیم و میخواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم.
* مردم برای جمهوری نمی آیند به شهادت برسند، مردم برای اسلام می گویند ما شهید میخواهیم بشویم.
با
دانلود این فایل می توان ضمن استفاده به عنوان پوستر و یا تراکت، در
نشریات دانشجویی و ... نیز از آن استفاده کرد و یا حتی این فایل را بلوتوث
نمود.
برای دریافت اصل پوستر با کیفیت بالا در صفحه ای که باز می شود بر روی downlod now کلیک کنید. ایجا
لطفا اینجا کلیک کرده و تمامی پوستر ها را دانلود نمائید
سه دهه پیش در
روزهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی، بنا به دستور امام خمینی(ره)، جوانان
غیور و انقلابی ایران اسلامی گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی را پیریزی کردند و با فرمان حضرت امام(ره) در دوم اردیبهشت
سال 1358 به شورای انقلاب اسلامی، رسما گامی اساسی در تأسیس شورای فرماندهی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهت سازماندهی این نهاد برداشته شد.
با گذشت ٣٠ سال از تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بررسی عملکرد این نهاد انقلابی و شناسایی نقاط ضعف و قوت آن، تأثیر بسزایی در پویایی و تقویت آن در سالهای آینده دارد. از این رو به سراغ سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران رفتیم تا در مورد عملکرد وی به گفتگو بنشینیم. سردار صفوی در تاریخ 19/6/1376 از سوی مقام معظم رهبری به عنوان دومین فرمانده سپاه انتخاب شد و رهبری طی حکمی با تأکید به اینکه «دوران دفاع مقدس یکسره دوران فداکاریهای شماست»، پس از گذشت ١٠ سال، فرماندهی سپاه پاسداران را به فرمانده بعدی واگذار کردند. سردار صفوی در ابتدای مصاحبه تأکید کرد که وی را دکتر خطاب نکنیم و ترجیحش این است که برادر رحیم صدایش کنیم، زیرا برایش دلچسب تر است و اساسا خود را سربازی برای خدمت به دین و رهبری می داند.
امام خمینی:
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینى یکه وتنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستى است ادامه مىدهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههاى مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مىنمایند سلب خواهد کرد.
گزارشی از حاشیههای همراهی رهبر در الحاق ناوشکن جماران به ناوگان دریایی ایران در خلیج فارس
در
حالی که نیروهای آمریکایی در کشورهای افغانستان و عراق از مدتها پیش
مستقر هستند، تعداد زیادی پایگاه فعال دریایی و هوایی و زمینی هم در
کشورهای قطر، بحرین، امارات، عربستان و ... دارند. اینها به غیر از
شناورهای سطحی و زیرسطحی ریز و درشتشان در محدوده خلیجفارس، دریای عمان و
اقیانوس هند است.
به همهی اینها اضافه کنید دو زیردریایی اسرائیلی و
کلی شناور عملیاتی از حدود 20 کشور که اکثراً همپیمان آمریکا هستند. این
آرایش نعل اسبی (که هلال این نعل به سمت جنوب است) یک کانون توجه بیشتر
ندارد؛ ایران. از آن طرف هم «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه آمریکا و رئیس
ستاد مشترک ارتش آمریکا یکییکی کشورهای منطقه را گَز میکنند و در این دید
و بازدیدها موج جدیدی از پروژه «ایرانهراسی» را به راه میاندازند. فرض
کنید این شرایط در مورد ایران نبود و یک کشور دیگر (هر چقدر هم که میخواهد
قدرتمند باشد) در این شرایط قرار میگرفت. فکر میکنید شخص اول آن مملکت
چه تدبیر و واکنشی نسبت به این آرایش شیطنتآمیز نشان میداد؟
چهارشنبه
28بهمنماه، رهبر انقلاب در دیدار مردم تبریز به این تحرکات اشاره کرد و
به آن تاخت. این اشاره مورد توجه ویژه رسانههای خارجی قرار گرفت.
رسانههایی که هنوز خبر نداشتند رهبر فقط دو روز بعد به نزدیکترین نقطه از
خشکی این کشور با کانون تجمع دشمن خواهد رفت تا مقتدرانه، اولین ناوشکن
کلاس موج را به ناوگان دریایی ایران ملحق کند و اینچنین برایشان خط و نشان
بکشد.
تکاپو برای ورود مرد باابُهت
همه
لباس سفید پوشیدهاند. نیروی دریایی است و همین لباسهای یکدست سفیدش.
وقتی کنار هم میایستند هم زیباییشان بیشتر میشود. در همان محوطهای که
ناوشکن جماران پهلو دارد به حوضچه، گروه موزیک و دستههای دیگر برای مراسم
سان آماده میشوند. دستههای آخری کارکنان کارخانه کشتیسازی و بچههای
همین پروژه اخیر هستند.
همه تمرینهای آخرشان را انجام میدهند. فرمانده
میدان پا میکوبد و جملات ورودی و خوشآمدگویی که قرار است جلوی رهبر
بگوید را با صدای آرام تمرین میکند، غافل از اینکه میکروفون روشن است.
بقیه ولی به حرفهای او توجهی نمیکنند. عکاسها و فیلمبردارها بر سر اینکه
جایشان ضدنور است، با مسؤولین برنامه بحث میکنند. این تکاپوی قبل از
آمدن رهبر را دوست دارم. این جنبوجوشِ از روی ارادت، برای این است که
هرکسی میخواهد بهترین کار را برای رهبرش انجام دهد و البته هرکس ابُهت
حضور این مرد را قبلاً تجربه کرده باشد، حق دارد که کمی هم دلشوره داشته
باشد.
جنبوجوشها تبدیل به نظم میشود. دو نفر از گروه موزیک که
بالای بلندی هستند شیپور ورود فرمانده کل قوا را میزنند. رهبر عصازنان
وارد میشود. چنان سکوتی همه جا را میگیرد که صدای پِرپِر پرچمهای آویزان
از ناوشکن شنیده میشود. اطراف رهبر فرماندهان رده یک ارتش و سپاه و ستاد
مشترک و وزیر دفاع ایستادهاند. فرمانده میدان پا میکوبد و با شمشیری جلوی
صورت جلو میآید، رهبر یک قدم جلو میرود.
رهبر به جایگاه شهدا احترام
میگذارد، جایگاهی که بالای آن نوشته است: «موجیم که آسودگی ما عدم ماست»،
بعد بر میگردد و از جلوی صفهای منظم سان میبیند و میرود به سمت انتهای
صفها. جنگ و جدال ما هم با محافظها شروع میشود که بگذارند برویم و
آنها نمیگذارند و بعد از کشوقوس از پشت صفها میرویم به سمت انتهای
صف. دویدن عکاسها و فیلمبرداری با دوربینهایشان بامزه است. رهبر هر سه
چهار قدم یکبار عصا میزد و قدمهایش را آنقدر محکم و منظم برمیداشت که
آدم وقتی به جزئیات رفتار او دقت میکرد، فکر میکرد این مرجع تقلید سالها
یک نظامی کارکشته بوده.
چادر بزرگی کنار ناوشکن زده بودند و تویش صندلی
چیده بودند. رهبر آنجا رفت و فرمانده ارتش خوشآمد گفت و یکی دو نفری هم
گزارشهایی مختصر دادند و رهبر را دعوت کردند به بازدید از ناوشکن.
این غول آهنی را بیشتر از بچهام دوست دارم
مغموم و آویزان کنار ناوشکن قدم میزدم. طولش تقریباً هم اندازه طول زمین فوتبال است و عرضش کمی بیشتر از طول هلیکوپترهای معمولی. جلویش یک توپ و دو تیربار دارد، وسطش چهار موشک چینی و عقبش 4 موشک آمریکایی. میتواند در شعاع 3000 مایلی عملیات کند و قابلیت حمل هلیکوپتر دارد. ایران با ساختن این ناوشکن چهاردهمین کشور طراح و سازنده این دست جنگافزار است. اینها را مردی سفیدپوش به یکی از بچههای تیم خبری میگفت. نزدیک شدم و سلامی کردم و ایستادم به گوش دادن. افسر سفیدپوش میگفت: یادم نمیرود 12 سال پیش رهبر توی همین ساختمان ـ و با دست ساختمانی را پشت حوضچه نشانمان داد ـ آمده بود بازدید، یک ماکتی را از همچین ناوشکن دید. سؤال کرد و گفتیم این ناوشکن چیست و چه خصوصیاتی دارد. بعد ایشان گفت خوب شما که ماکتش را ساختید چرا خودش را نمیسازید؟ بعد هم جدیتر شدند و دستور ساخت ناوشکن با قابلیت حمل هلیکوپتر و پرتاب موشک را صادر کردند. ما 12 نفر بودیم که بعد از دستور رهبر تا مدتی گیج بودیم. دو سه ماهی طول کشید تا به خودمان بیاییم که میخواهیم چهکار کنیم. مطالعات روی آب و ورقهای مخصوص و نیازهای خودمان و خصوصیات ناوشکنهای موجود در جهان شروع شد. همان موقعها بود که بچهام به دنیا آمد. بعد با دست به ناوشکن اشاره کرد و گفت: این غول آهنی همسنِّ بچه من است ولی بیشتر از بچهام دوستش دارم. صبح زود میآمدیم روی آن کار میکردیم و وقتی برمیگشتم خانه هم ساعت 12 ـ 11 شب و بچه خواب. بچه را مادرش بزرگ کرد، این غول را هم ما. 65 نفر شبانهروز مستقیماً روی آن کار کردیم. چهار ساله اصل کار تمام شد، قرار بود موتورش را یک شرکت آلمانی بدهد که بعد از چهار سال برو و بیا آخرش به خاطر تحریم نداد. بعد یک شرکت فرانسوی قرار شد سیستم رانش را بدهد بعد از سه سال فقط موتور را داد. ما هم همه طراحیها را براساس موتور آلمانی کرده بودیم، مجبور شدیم کلی ناوشکن را عوض کنیم. حالا فرانسویها هم گیربکس و شفت و پروانه را ندادند. دیگر تصمیم گرفتیم خودمان بسازیم، گفتیم گورپدرشان! یک روز یکی از بچهها گفت رضا من دارم گیربکس طراحی میکنم. رفتم پای کامپیوتر دیدم توی اتوکد چند تا دایره کشیده! ولی باور کنید خودش گیربکس را طراحی کرد و یک شرکت هم توی اصفهان ساخت. فقط 4 ـ 3 کشور توی دنیا میتوانند یک چنین گیربکسی طراحی و تولید کنند، شاهکار بود، شفت 12 متری ساختیم. الان دیگر هر شناوری بخواهیم میتوانیم بسازیم. الان از خوشحالی نمیدانم چهکار کنم. شاید یک مدت بروم استراحت کنم. این یک شاهکار است. شما شاید خیلی سر درنیاورید. در خاورمیانه و خلیجفارس هیچکس حتی فکر ساختن چنین چیزی را هم نکرده که ما ساختیمش!
لازم به ذکر است که هرگونه کثیف کردن دیوارها کار بدی است
بعلت اعتراض گسترده دانشجویان صورت گرفت
فرق شورای صنفی دانشکدمون با شورای صنفی مرکزی
برد شورای صنفی دانشکده مهندسی
در دفتر شورای صنفی مرکز(واقع در کمیته مرکزی تشکل ها)
گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز
بره ها نیز نبایست "علف" را بخورند
تا در این بیشه غذای دگری هست هنوز
اعتراضات به پایان نرسیدست، چرا؟
در اوین پیرهن گوره خری هست هنوز
و سیاست به نهایت نرسیدست بدان
توی این قمقمه تا شیر خری هست هنوز
شیخ ما گفت فلان چیز!فلان جا، یعنی
توی گل مانده تر از میر ...[1] هست هنوز
اهل فرهنگ و هنر شیفته این سبکند
در کمر های پر از "قر"، فنری هست هنوز!
پشت گوش "خر شیطان" هم عجب مخملی است
مخملی نرم تر از گوش خری هست هنوز؟
پسر و دختر این ایل! به بازی برسید
خوب شد آتشی و "لولاگری" هست هنوز
"لجن سبز" در این ایل مقدس شده است
و مقدس تر از آن "چیز" تری هست هنوز
جمعه با غسل جنایت! به "جماعت" برویم
کفش پوشیده و دختر-پسری هست هنوز
نیت قرب به VOA و BBC یا
توی این دهکده[2] محبوب تری هست هنوز؟
فکر هفتاد و دو تن سازی مان ابتر شد
مغز خر خورده ای و فتنه گری هست هنوز؟
خر مگس ها همگی "سبز" و لجن پوش شدند
و در اینجا همه جور جانوری هست هنوز
خنده دار است به ما انگ "دورنگی" زده اند
مگر از "زاغچه" یک رنگ تری هست هنوز؟
از ایالات پیام آمده: I love you Mir
و در آن متن گهربار تری هست هنوز
با "تفنگ پدری" راه به جایی نبریم
غم نداریم که "کلت کمری"[3] هست هنوز
"مریم و محسن و مسعود"[4] حمایت کردند
کم نداریم چو "ملاعمری" هست هنوز
حرف ها گر چه متین، گر چه سراسر معقول
باز هم نکته ناگفته تری هست هنوز
شاعر قصه ما بچه ایل است، لذا
بیت ها قافیه اش جانوری هست هنوز
[1] منظور آهو بوده که متاسفانه قافیه جور نشد!
[2] دهکده جهانی که داخل ایل ماست!
[3] پرونده ی شهیده ی راه بی بی سی را مرور کنید.
[4] اسامی کاملا خیالی افرادی که قبلا اینور بوده اند!
دنیا پر از سین است و شما می توانید از بی شمار سین های عالم، هر کدام را که خواستید بردارید. من اما از میان همه سین ها، سیمرغ را انتخاب می کنم.هرچند گنجشکی کوچکم و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است...
بی تاب آن کوه بلندی که روی لبه جهان است و آنطرفش دیگر خاکی نیست و زمینی. و همه اش آسمان و همه اش ملکوت است. و به فکر آن درختم. آن درخت که سیمرغ بر آن آشیانه دارد و شاخه هایش تا دورترین نقطه آسمان رفته است.
اگر سیمرغی هست پس گنجشک ماندن و بلبل ماندن و طاووس ماندن، گناه است. باید رفت و بسیار رفت. باید پر زد و بسیار پر زد تا آهسته آهسته سیمرغ شد.
اگر سیمرغ را می خواهی باید سفر کنی و این سفری سخت است، بسیار سخت. اما باید خوشحال باشی و سرخوش بروی و سادگی، توشه ات باشد. و باید یاد بگیری که کمتر سخن بگویی و بیشتر عمل کنی؛ پس سکوت، زبان این سفر است و هرچه می روی طعم سبکی را بیشتر می چشی.
سالی نو آمده است و من سفره ای به بزرگی جهان پهن می کنم و هفت سینی می چینم از سفر و سختی و سادگی و سکوت و سبکی و سرخوشی. اما همه سین ها تنها در کنار سیمرغ زیباست که سین هفتم هفت سین جهان است...
ای رهبرا کلام تو حجت ز مصحف است
هرکس به قدر وسع توانش موظف است
امید آنکه ، یوسف زهرا کند ظهور
امسال سال همت و کار مضاعف است
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد
و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین
سیّما بقیّةالله فى الأرضین
خداوند
متعال را از اعماق جان سپاسگزارم که یک بار دیگر و یک سال دیگر این توفیق
را عنایت فرمود که روز اول سال در کنار شما برادران و خواهران زائر و
مجاورِ این سرزمین پاک و مقدس، در کنار مرقد مطهر حضرت ابىالحسن
علىبنموسىالرضا (صلوات الله و سلامه علیه) باشم و از فیوضات این روز و
از فرصت بزرگ دیدار شما برادران و خواهران عزیز بهرهمند شوم. اولاً تبریک
عرض میکنم حلول سال نو و عید نوروز را به همهى ملت ایران، به شما برادران و
خواهران عزیز، و مطالبى را در این مناسبت عرض میکنم.
مطلب اوّلى
که مورد نظر است که عرض بشود، به مناسبت گذشتن سى و یک سال از استقرار نظام
جمهورى اسلامى، یک تعریف قرآنى از نظام مقدس اسلامى و از حکومت اسلامى
است. اساس حکومت اسلامى و شاخص عمدهى این حکومت عبارت است از استقرار
ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به تعالیم انبیاء و سلوک در صراط مستقیمى که
انبیاء الهى در مقابل پاى مردم قرار دادند. اساس، ایمان است. فرستادن
پیامبران الهى براى هدایت انسانها و ایجاد جوامع دینى و الهى در طول تاریخ
تا امروز، در درجهى اول براى این مقصود است
تمام آرزوها یکی است،تنها تصویرش یکی نیست...
و من آرزو دارم آرزویم تصویر نداشته باشد...!
از دل هزاران شهید عبور کردی...
در ایستگاههای بهشت لختی درنگ کردی و برایت روایت کردند و گریستی.
گفتند که کربلا همچنان جاریست ؛
از عاشورای 61 هجری تا امروز و فردا...
شاید بارها و بارها به هر کدام از قدمگاههای شهیدان که می رسیدی به خودمی گفتی کاش مرا نیز درخیل شهیدان راهی بود و حسرت می خوردی که چرا از قافله جامانده ای .
آری زمان مارا از قافله کربلاییان دور داشته است،اما هنوز می توان آن گونه که
سید شهیدان اهل قلم خواست
بخواهیم : کربلا ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر...
به شهر باز می گردی ،دلت برای همین بیابان ها می گیرد.اولش می خواهی زار بزنی و گریه کنی .
تازه با رفقایت مانوس شده بودی ،تازه شهدا را شناخته بودی ،تازه فهمیده بودی که هرچه هست درگمنامی است و این بیابان ها ...
به خود می آیی.سبکبار می شوی،خیلی چیزها آموخته ای که هرگز نباید فراموششان کنی؛
چنان چه زینب(س)کربلا را فراموش نکرد...
حال و هوای پاکیزه ای گرفته ای.انگار تازه متولد شده ای.با خود فکر می کنی: نکند زرق و برق دنیا این حال و هوای پاکیزه را از یادمان ببرد؟!
به شهر نزدیک می شوی ،دلت تنگ می شود ؛برای خاک،برای نخل،برای خاکریز ،برای جاده ای که هنوز رد خمپاره ها بر آن بود،برای ترکش هایی که زنگ زده بودند و برای آسمان مردانی
که سال ها بود در ملکوت گم شده بودند...
پر از حیرتی،پر از حسرتی،چیزی را جا گذاشته ای.
شاید رد پایت را ،شاید گناهانت را عشاید آرزوهای دور و درازت را و شاید دلت را...
روز هایی است که تو هم مثل شهیدان پر از نور خدا زیسته ای،روز هایی است که به مرگ خندیده ای ،روز هایی است که در سرزمین های جنوب زیسته ای،روز هایی است که در زیارت اولیاالله بوده ای؛
زیارت قبول...
زندگی از شهادت آغاز می شود
از حضور در محضر شهید...
شهدا عیدتون مبارک!
خیلی دوستون داریم،برامون دعا کنید...
دعا کنید که در سال «همت مضاعف و کار مضاعف» مثل شما مبارزان خوبی باشیم...
برامون دعا کنید...
نام مادرم ، بهار است. و ما دوازده فرزندیم.
خواهر بزرگم، فروردین و برادر کوچکم، اسفند است.
پدرم، بازگشته است، پیروز و عمویم نوروز، پیش ماست. و مادر به شکرانه این شادمانی، سفره ای می چیند و جشنی می گیرد.